انسان پس از زمین کجا ساکن خواهد شد؟
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۷۴۳۴۹
با افزایش دمای جهانی و آشکارتر شدن اثر تغییرات آبوهوایی، شرایط زمین ناملایم میشود. اگر اوضاع بهتر نشود، نقشه دوم انسانها چیست؟ آیا میتوانیم بهسادگی چمدانهای خود را ببندیم و سیارهای را که خانه میدانیم، برای یک شروع تازه در جای دیگری رها کنیم؟
به گزارش ایسنا، مفهوم ترک کردن زمین و سکونت داشتن روی یک سیاره دیگر جدید نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زمین در منطقهای قرار دارد که دانشمندان آن را «منطقه گلدیلاکس» (Goldilocks zone) یا «منطقه قابل سکونت» (Habitable zone) مینامند. این بدان معناست که برای داشتن آب به شکل مایع، دقیقا در فاصله مناسب از خورشید قرار دارد. این موضوع بسیار مهمی است، زیرا میلیاردها سال پیش برای آغاز شدن حیات روی زمین، وجود آب ضروری بود و در حال حاضر نیز بقای همه انواع حیات شناخته شده را از کوچکترین ریزارگانیسمها گرفته تا پستانداران غولپیکر تضمین میکند.
یکی دیگر از مزایای موقعیت زمین نسبت به خورشید این است که فاصله آن به اندازهای است که نسوزیم، اما آن قدر نزدیک است که گرمای کافی را دریافت کنیم. جو سیاره ما نقش مهمی را در جذب این گرما بر عهده دارد و تضمین میکند که دمای مورد نیاز برای حیات، به اندازه مطلوب باقی بماند. میدان مغناطیسی قوی زمین نیز از ما در برابر تشعشعات مضر خورشید محافظت میکند.
در اصل، زمین خانه مناسبی است، زیرا فاکتورهای لازم از جمله آب، اکسیژن و گرما را برای حیات دارد که آن را از سایر سیارههای منظومه شمسی متمایز میکند.
آیا انسانها روزی میتوانند در سیاره دیگری زندگی کنند؟ برای پاسخ به این پرسش باید یک نگاه نزدیک به سیاره خود داشته باشیم. از عطارد گرفته تا نپتون، هیچ مکانی مانند زمین وجود ندارد. شرایط این سیارهها مساعد نیست و آنها را نه تنها برای مردم، بلکه اساسا برای همه انواع حیات که ما میشناسیم، غیر قابل سکونت میکند.
دانشمندان هنوز سیاره جدیدی با محیط مناسب برای زندگی انسان پیدا نکردهاند، اما اگر موفق شوند، رسیدن به آن سیاره نیز یک چالش جدید خواهد بود. با در نظر گرفتن این موضوع، شاید به نظر برسد که خروج از منظومه شمسی و رصد کردن سیارات فراخورشیدی نمیتواند شانس ما را برای یافتن زیستگاه جدید در بیرون از زمین افزایش دهد، اما دانشمندان همچنان به تلاش خود برای یافتن یک زیستگاه جایگزین ادامه میدهند. آنها هنوز سیاره جدیدی با محیط مناسب برای زندگی انسان پیدا نکردهاند، اما اگر موفق شوند، رسیدن به آن سیاره نیز یک چالش جدید خواهد بود.
«میشل مایور» (Michel Mayor) اخترفیزیکدان سوئیسی برنده جایزه نوبل فیزیک ۲۰۱۹ معتقد است که سیارههای فراخورشیدی بسیار دور هستند و تا زمانی که فناوری این فاصله بزرگ را پر نکند، بسیار بعید است که انسانها به زودی خانه جدیدی پیدا کنند.
چه کسی میتواند بگوید که سیاره دیگری مانند زمین وجود ندارد که حیات ویژه خود را داشته باشد؟ در حالی که دانشمندان تلاش میکنند به این پرسش پاسخ دهند، با سیارههایی روبهرو شدهاند که بسیار شبیه به زمین هستند.
اگرچه دانشمندان هنوز سیاره دیگری را با ویژگیهای مشابه زمین پیدا نکردهاند، اما مردم مدتهاست که تصور میکنند سیارههای مشابه زمین وجود دارند و موجودات بیگانه روی آنها زندگی میکنند. آنها دیدگاههای خود را از طریق کتابها، فیلمها و فرهنگ عامه منتشر کردهاند.
علاوه بر ماه و مریخ، انسانها ممکن است بتوانند از قمرهای بزرگتر غولهای گازی مشتری و زحل نیز دیدن کنند. شاید روزی ماه، مریخ و حتی برخی از قمرهای بزرگتر سیارههای مشتری، زحل، اورانوس و نپتون بتوانند از سکونت بلندمدت پشتیبانی کنند، اما پژوهشها در حال حاضر نشان میدهند که خود این سیارههای غولپیکر هیچ سطح مناسبی برای راه رفتن ندارند و زنده ماندن در بسیاری از قمرهای آنها غیرممکن است.
گزارشهای ناسا حاکی از این هستند که علاوه بر ماه و مریخ، انسانها ممکن است بتوانند از قمرهای بزرگتر غولهای گازی مشتری و زحل نیز دیدن کنند. سایر قمرها تحت تأثیر میدانهای تابشی قوی غولهای گازی قرار میگیرند و گرانش قمرهای کوچکتر آن قدر کم است که عضلات فضانوردان را به مرور زمان ضعیف میکند.
عطارداگرچه رویای زندگی، کار یا بازدید کردن از سیارهای مانند عطارد ممکن است شبیه به یک داستان علمی-تخیلی به نظر برسد، اما دانشمندان این ایده را مورد بررسی قرار میدهند و سعی دارند با ارائه دادن راهبردها و فناوریهای مناسب برای زندگی در یک محیط خشن، به انسانها کمک کنند تا روزی روی سیاره عطارد ساکن شوند.
حضور پایدار انسانی در عطارد، مزایای ملموسی خواهد داشت. برای مثال، یک اقتصاد محلی را میتوان حول محور گردشگری ماجراجویانه، معدن و انرژی ایجاد کرد. عطارد یک محیط خشن دارد و نزدیکترین سیاره به خورشید به شمار میرود، اما از نظر سنگهای معدنی، فلزات باارزش و مقدار زیادی انرژی خورشیدی نیز غنی است.
در هر حال، پیش از فکر کردن به سکونت روی عطارد باید ابتدا به بررسی محیط خشن آن بپردازیم.
عطارد با وجود نزدیک بودن به خورشید، به طور شگفتانگیزی داغترین سیاره نیست و این افتخار به سیاره زهره میرسد. دلیل این است که عطارد تقریبا اتمسفری ندارد که بتوان در مورد آن، فراتر از یک اگزوسفر ضعیف صحبت کرد. گمان میرود این اگزوسفر با ترکیبی از گازهای آتشفشانی، بقایای ناشی از برخوردهای سطحی و ذرات پرتابشده از خورشید شکل گرفته باشد.
اگزوسفر عطارد از اکسیژن اتمی، سدیم، منیزیم، هیدروژن اتمی، هلیوم و مقادیر کمی از مواد معدنی دیگر تشکیل شده است. عطارد راهی برای حفظ کردن خود در برابر گرمای خورشید ندارد و تغییرات شدید دما را تجربه میکند.
عطارد راهی برای حفظ کردن خود در برابر گرمای خورشید ندارد و تغییرات شدید دما را تجربه میکند. در حالی که دمای طرف رو به خورشید به دمای ۴۲۷ درجه سلسیوس میرسد، طرف تاریک تا دمای منفی ۱۷۳ درجه سلسیوس را تجربه میکند. طرف رو به خورشید در مقایسه با سایر سیارههای منظومه شمسی، در معرض شدیدترین تشعشعات خورشیدی است و به خاطر مدار آن، این افراط در روز و شب برای ماهها به طور همزمان ادامه دارد.
با وجود این، پژوهشگران در بررسیهای جدید خود شواهدی را مبنی بر وجود یخچالهای طبیعی در مناطق قطبی این سیاره کشف کردند و معتقدند که شاید یخچالهای نمکی عطارد امکان پشتیبانی از حیات را داشته باشند.
عطارد به دلیل نزدیکی به خورشید، شدیدترین تابش خورشیدی را دریافت میکند. این به این معنی است که حتی با محافظت در برابر دما، قرار گرفتن در معرض نور روز آن کشنده خواهد بود. بنابراین، ساکنان آینده عطارد باید به طور دائمی از خورشید دور بمانند. از سوی دیگر، روزهای عطارد بسیار طولانی هستند و ساکنان بالقوه آن مجبور هستند در طول این روزهای طولانی، خود را از تشعشعات خورشید دور نگه دارند. اگر انسانها امیدوار باشند که روزی روی عطارد زندگی کنند، باید همیشه راههایی را برای دوری کردن از خورشید بیابند.
با وجود همه خطرات، عطارد مزایایی هم دارد. این سیاره علاوه بر عناصر فرار فراوان مانند یخ آب، انرژی خورشیدی را شش و نیم برابر زمین دریافت میکند. این انرژی خورشیدی را میتوان به عنوان منبع انرژی برای سطحنشینها مورد استفاده قرار داد یا با استفاده از یک مجموعه ماهوارههای خورشیدی میتوان از این انرژی استفاده کرد.
مهندسان در حال حاضر به دنبال انرژی خورشیدی مبتنی بر فضا هستند تا از آن برای رسیدگی به تغییرات آبوهوایی استفاده کنند. آنها سعی دارند با قرار دادن آرایههای خورشیدی در مدار، انرژی خورشیدی را ۲۴ ساعت در روز بدون وقفه جمعآوری کنند تا بشریت به انرژی پاک، فراوان و تجدیدپذیر دسترسی داشته باشد.
یکی دیگر از مزایای عطارد، غنی بودن آن از نظر فلزات و مواد معدنی با ارزش است. عطارد مانند سایر سیارههای سنگی -زهره، زمین و مریخ- از مواد معدنی و فلزاتی تشکیل شده که بسیار کارآمد هستند. هسته عطارد از سه لایه تشکیل شده است. درونیترین لایه هسته، متشکل از آهن-نیکل است که توسط یک لایه مایع مذاب احاطه شده و آن را نیز یک لایه بیرونی از سولفید آهن پوشانده است.
همچنین، سطح عطارد سرشار از منیزیم و گوگرد است که در نتیجه روند شکلگیری این سیاره به وجود آمدهاند. به علاوه، عطارد دارای مخازن بزرگی از مواد معدنی و فلزات گرانبهاست که به مرور زمان از سیارکها و شهابسنگهای منظومه شمسی به آن رسیدهاند.
زهرهسیاره زهره حتی گرمتر از عطارد است. میانگین دمای سطح آن آنقدر بالاست که میتواند سرب را ذوب کند. فشار جو این سیاره نیز ۹۰ برابر آن چیزی است که ما روی زمین تجربه میکنیم. دانشمندان به دنبال یافتن جزئیات بیشتری در مورد سیاره زهره هستند و معتقدند که از بسیاری جهتها به زمین شباهت دارد، اما از جهتهای دیگر، کاملا متفاوت و جهنمی است.
جرم و ترکیب زهره به زمین شباهت دارد، اما در حالی که زمین مرطوب، سرسبز و مملو از حیات است، زهره از ابرهای ضخیم و خفهکننده پوشیده شده که عمدتا از دیاکسید کربن تشکیل شدهاند و یک محیط گلخانهای را ایجاد کردهاند که دمای بالایی را پدید میآورد. از ابرها باران اسیدی روی زهره میبارد و کل جو آن با سرعت فوقالعادهای به دور این سیاره میچرخد. بادهای زیر ابرهای زهره نیز میتوانند با سرعتی در حدود ۷۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنند.
دانشمندان نمیدانند که زهره و زمین چگونه تا این اندازه متفاوت با یکدیگر شدهاند، اما مطالعه کردن زهره میتواند اطلاعات بیشتری را در مورد آن ارائه کند و به پرسشهای بسیاری پاسخ دهد؛ از جمله اینکه آیا زهره زمانی در مسیر مشابه زمین قرار داشته و در جایی مسیرش منحرف شده یا از همان ابتدا یک سیاره جهنمی بوده است.
پژوهشگران پیشتر خاطرنشان کردند که سکونت روی سیاره زهره امکان نخواهد داشت و حتی مقاومترین میکروبهای زمین در برابر خشکی نیز نمیتوانند در زهره زنده بمانند.
سکونت روی سیاره زهره امکان نخواهد داشت و حتی مقاومترین میکروبهای زمین در برابر خشکی نیز نمیتوانند در زهره زنده بمانند. دانشمندان «دانشگاه کمبریج» در پژوهش دیگری به این نتیجه رسیدند که رفتار عجیب گوگرد در جو سیاره زهره را نمیتوان به حیات فرازمینی ربط داد. انتظار میرود وجود هر نوع حیات در هر جایی، رد پای شیمیایی خود را در جو آن سیاره به جا بگذارد، زیرا هر موجودی، چیزی را به عنوان غذا مصرف میکند و زباله بر جا میگذارد، اما دانشمندان دانشگاه کمبریج پس از به کار بردن ترکیبی از بیوشیمی و شیمی اتمسفر برای آزمایش کردن فرضیه وجود حیات در ابرهای زهره، هیچ شواهدی در مورد این موضوع پیدا نکردند.
زهره به اندازه زمین است و به نظر میرسد که مقادیر مشابهی کربن دارد. دانشمندان معتقدند که این سیاره در گذشته دمای متوسطی داشته است. زمین و زهره هر دو سیاره سنگی هستند، اما واضح است که نتایج بسیار متفاوتی را از نظر قابلیت سکونت داشتهاند.
گروهی از پژوهشگران «دانشگاه براون» در سال جاری از داده کاوشگرهای زهره و مدلهای رایانهای استفاده کردند تا نشان دهند که جو باستانی این سیاره، سرنخهایی را از گذشته تکتونیکی و احتمال وجود حیات در آن دارد. به گفته آنها، سیاره زهره احتمالا در گذشتهی خود میزبان حیات بوده و شاید زمانی، یک تاریخ پویا مشابه زمین داشته است.
سطح بسیار داغ زهره به این معناست که هیچ فضاپیمایی بیش از چند ساعت در آن دوام نمیآورد و فورانهای آتشفشانی این سیاره احتمالا شواهد موجود در سنگهای باستانی را از بین بردهاند. مشکل اینجاست که اگرچه زهره به ما نزدیک است، اما اسرار خود را حفظ میکند. سطح بسیار داغ زهره به این معناست که هیچ فضاپیمایی بیش از چند ساعت در آن دوام نمیآورد و فورانهای آتشفشانی این سیاره احتمالا شواهد موجود در سنگهای باستانی را از بین بردهاند. با وجود این، بررسیهای بسیار خوبی در مورد ترکیب جو زهره صورت گرفتهاند. از این رو، دانشمندان همچنان برای درک کردن گذشته آن تلاش میکنند.
بزرگترین مشکل در مورد این ایده که زهره زمانی یک سیاره قابل سکونت با آب مایع بوده، این پرسش است که اکسیژن آن کجا رفته است. اگر این سیاره زمانی آب داشته، با گرم شدن سیاره به بخار تبدیل شده و سپس به شکل هیدروژن و اکسیژن در جو آن درآمده است، اما زهره امروزی، اکسیژن زیادی در جو خود ندارد. بنابراین، احتمالا اتفاقی رخ داده است تا این اکسیژن از بین برود.
فیزیکدانان «مرکز هوافضای آلمان» (DLR) در سال جاری ادعا کردند که در پژوهش جدید خود، نشانههای واضحی را از وجود اکسیژن اتمی در نور روز این سیاره یافتهاند. به گفته آنها، این اکسیژن بر فراز ابرهای سمی آن قرار دارد. آنها گفتند: تشخیص دادن اکسیژن در سمت روز زهره به این معناست که ما اطلاعات جدیدی را در مورد پویایی جو این سیاره و الگوهای گردشی آن داریم.
دانشمندان در پی آشکار کردن اتفاقاتی هستند که برای آب در سیاره زهره رخ داده است تا نهایتا به آژانسهای فضایی کمک کنند که اطلاعات بیشتری را در مورد سیاره زهره و جو آن بیابند.
مشتریسیاره مشتری بیشتر از گازهای هیدروژن و هلیوم ساخته شده است. بنابراین، تلاش برای فرود آمدن روی آن مانند تلاش برای فرود آمدن روی یک ابر بر فراز زمین است. هیچ پوسته بیرونی روی مشتری وجود ندارد و فقط یک فضای بیپایان از جو در آن است. پرسش بزرگ این است که آیا میتوانیم روی یک طرف مشتری فرود بیاییم و از انتهای دیگر آن بیرون برویم. پاسخ این است که ما حتی به نیمه راه هم نمیرسیم.
رفتن به مشتری آسان نیست و هر چه به این غول گازی نزدیکتر میشوید و میخواهید بیشتر در مجاورت آن بمانید، مشکلتر میشود. مشتری پنج برابر دورتر از فاصله خورشید تا زمین و در ناحیه گرگ و میش منظومه شمسی قرار دارد و تنها حدود چهار درصد از نوری را که سیاره ما از خورشید دریافت میکند، به دست میآورد. این بدان معناست که هر فضاپیمایی که قصد دارد به انرژی خورشیدی تکیه کند، باید آرایههای خورشیدی بزرگی داشته باشد. چالشها از اینجا آغاز میشوند.
«آژانس فضایی اروپا» (ESA) در ۱۴ آوریل ۲۰۲۳، «کاوشگر قمرهای یخی مشتری» (JUICE) را به سوی سیاره مشتری پرتاب کرد تا قمرهای گالیلهای مشتری را مورد بررسی قرار دهد. این قمرها گانیمد، کالیستو و اروپا هستند، اما اولین گام این ماموریت فقط بررسی قمر اروپاست.
پژوهشگران گمان میکنند که اروپا زیر پوسته یخزده خود، میزبان یک اقیانوس حاوی آب شور است که روی گوشته سنگی آن میچرخد. قمر اروپا که در فاصله ۶۷۱ هزار کیلومتری به دور مشتری میچرخد، دومین قمر نزدیک مشتری است. سطح تشعشعات اطراف اروپا به اندازه قمر آیو نیست و دانشمندان میدانند دوز تشعشعی که یک جرم طی یک روز در مدار قمر اروپا دریافت میکند، بیش از دو برابر مقدار تشعشعی است که باعث بیماری شدید انسانها میشود. چنین سطح تشعشعی، حتی فراتر از آن چیزی است که طراحان معمولا هنگام ساخت فضاپیما در نظر میگیرند.
قمر اروپا که چهارمین قمر بزرگ مشتری به شمار میرود، پوشیده از یک پوسته یخی است. با وجود این، پژوهشگران گمان میکنند که اروپا زیر پوسته یخزده خود، میزبان یک اقیانوس حاوی آب شور است که روی گوشته سنگی آن میچرخد. پژوهشگران «دانشگاه ایالتی آریزونا» در پژوهش جدیدی به این نتیجه رسیدند که این قمر ممکن است آب مایع زیادی را در خود جای داشته باشد.
پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که اروپا ممکن است قابل سکونت باشد. برای مثال، آتشفشانهای زیردریایی و دریچههای گرمابی ممکن است در انتقال گرمای حیاتی و مولکولهای بیولوژیکی به اقیانوس کمک کنند. به منظور دانستن اینکه آیا چنین فعالیت بالقوه حیاتی ممکن است در اروپا اتفاق بیفتد، دانشمندان باید ماهیت درونی قمر مشتری و چگونگی تکامل آن را به مرور زمان درک کنند.
اگرچه اروپا به عنوان یک قمر اقیانوسی بالقوه قابل سکونت شناخته میشود، اما بیش از ۹۰ درصد جرم آن را سنگ و فلز تشکیل میدهد.
قمر اروپاپس از اینکه فضاپیمای «گالیله» (Galileo) ناسا در سال ۱۹۹۵ به منظومه سیاره مشتری رسید، تحلیل میدان گرانشی قمر اروپا نشان داد که فضای داخلی آن مانند زمین، از یک هسته فلزی و یک گوشته سنگی تشکیل شده است. پژوهشهای بعدی اغلب بر این فرضیه مبتنی بودند که درون قمر اروپا هنگام شکلگیری یا بلافاصله پس از آن، به این لایهها تقسیم شده است.
زحلیکی دیگر از گزینههای مورد نظر برای یافتن حیات، قمر «انسلادوس» (Enceladus) سیاره زحل است که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از دانشمندان حوزه فضا قرار گرفته است. دادههای جدید ناسا نشان دادهاند که امیدوار کنندهترین مکانها برای جستجوی حیات فرازمینی ممکن است قمرهای یخی باشند که به دور غولهای گازی میچرخند.
دادههای ناسا نشان دادهاند انسلادوس خانه مولکولی است که تصور میشود کلید منشأ حیات باشد و نشان میدهد که در این قمر، انرژی شیمیایی بیشتری برای زندگی نسبت به آنچه تصور میشد وجود دارد.
دادههای ناسا نشان دادهاند انسلادوس خانه مولکولی است که تصور میشود کلید منشأ حیات باشد. این پژوهش با تحلیل دادههای کاوشگر «کاسینی» (Cassini) ناسا که برای بررسی زحل و قمرهای آن طراحی شده است، از فرضیه سکونتپذیری انسلادوس برای برخی از انواع حیات پشتیبانی میکند. این گروه پژوهشی ابتدا مولکول «هیدروژن سیانید» (HCN) را شناسایی کردند که نقطه آغاز بیشتر نظریههای آغاز حیات روی زمین است. همچنین، آنها شواهدی را کشف کردند مبنی بر اینکه منابع انرژی شیمیایی در انسلادوس بسیار قویتر و متنوعتر از تصور ما هستند.
«تلسکوپ فضایی جیمز وب» در کاوشهای خود، یک آبفشان غولپیکر را در قمر زحل کشف کرد که آب را تا صدها مایل در فضا به بالا پرتاب میکند. دانشمندان، قمر یخی انسلادوس را در حال پاشیدن یک تودهی بزرگ از بخار آب با ارتفاع زیادی در فضا رصد کردند و گفتند که این تودهی بخار آب احتمالا حاوی بسیاری از مواد شیمیایی مورد نیاز برای شکلگیری حیات است.
قمر انسلادوساین اولین باری نبود که دانشمندان، پرتاب شدن توده آب از انسلادوس را در فضا دیدند، اما چشمانداز وسیعتر و حساسیت بالاتر تلسکوپ فضایی جیمز وب نشان داد که فورانهای بخار، بسیار دورتر از حد تصور به فضا پرتاب میشوند.
دانشمندان اولین بار در سال ۲۰۰۵، پرتاب شدن آب را از آبفشان انسلادوس مشاهده کردند. در آن زمان، فضاپیمای کاسینی ناسا ذرات یخ را مشاهده کرد که از شکافهای بزرگ این قمر به سمت بالا پرتاب میشدند. به گفته ناسا، این فورانها به قدری قوی هستند که مواد درون آنها یکی از حلقههای زحل را تشکیل میدهند. تحلیلها نشان دادند که این آبفشانها حاوی متان، دیاکسید کربن و آمونیاک هستند. این عناصر به عنوان مولکولهای آلی حاوی مواد شیمیایی لازم برای توسعه حیات شناخته میشوند.
مریخبسیاری از دانشمندان این فرضیه را مطرح کردهاند که بشر تا سال ۲۰۵۰ در مریخ زندگی خواهد کرد، اما هیچ توافق علمی در مورد سکونت روی مریخ تا سال ۲۰۵۰ وجود ندارد. با وجود این، آژانسهای فضایی از جمله ناسا و کشورهایی مانند چین، برنامههایی را برای فرود آوردن انسان روی مریخ در آینده مد نظر دارند.
ناسا اکنون در حال برنامهریزی برای بازگشت به ماه است. این بار اقامت روی ماه طولانیمدت خواهد بود و برای تحقق یافتن آن، ناسا قصد دارد خانههایی را روی ماه بسازد که نه تنها توسط فضانوردان، بلکه برای افراد عادی نیز قابل استفاده هستند. آنها معتقدند که آمریکاییها تا سال ۲۰۴۰، اولین زیرمجموعه خود را در فضا خواهند داشت. بدین ترتیب، زندگی در مریخ نیز خیلی دور نیست.
برخی از افراد جامعه علمی میگویند جدول زمانی ناسا بسیار بلندپروازانه است؛ بهویژه پیش از اینکه موفقیت آن با فرود جدید روی ماه ثابت شود، اما هفت دانشمند ناسا در یک مصاحبه گفتند در نظر گرفتن سال ۲۰۴۰ برای احداث ساختارهای قمری در صورتی قابل دستیابی است که آژانس بتواند به معیارهای آنها برسد.
بسیاری از دانشمندان این فرضیه را مطرح کردهاند که بشر تا سال ۲۰۵۰ در مریخ زندگی خواهد کرد، اما هیچ توافق علمی در مورد سکونت روی مریخ تا سال ۲۰۵۰ وجود ندارد. کشور چین سالها در حال تلاش برای کاوش در ماه و مریخ بوده و در برخی از ماموریتها موفق شده است به کاوش در ماه و آوردن خاک ماه به زمین دست یابد. این کشور اظهار داشته است که تا سال ۲۰۳۰، خاک مریخ را نیز به زمین خواهد آورد.
چین قصد دارد یک فرودگر، یک سطحنشین، یک مدارگرد و یک ماژول ورود مجدد را در دو پرواز پرتاب کند. سطحنشین و فرودگر، مسیر زمین تا مریخ را طی میکنند و پیش از ورود به مدار مریخ، مانورهای تصحیح مداری را انجام میدهند تا پس از آن یک فرود نرم را روی مریخ داشته باشند. در همین حال مدارگرد و ماژول ورود مجدد همان مسیر را برای رسیدن به مدار مریخ میپیمایند و پس از آن به دور مریخ پرواز میکنند تا سیگنالها را بفرستند و منتظر نمونهها بمانند.
اگر چنین ماموریتهایی موفقیتآمیز باشند، گام بعدی قطعا فرود آوردن انسان روی مریخ خواهد بود.
سیارهها در حال تغییر کردن هستندیافتن پاسخ این پرسش که آیا امکان حیات در سیارات دیگر وجود دارد، بخش بزرگی از چیزی است که کاوش فضایی را هدایت میکند. چیزی که ما میدانیم این است که سیارهها تغییر میکنند. زمین امروزی هیچ شباهتی به زمین بیش از چهار میلیارد سال پیش ندارد.
حرکت سطح زمین براساس نظریه «تکتونیک صفحهای»، قارههایی را ایجاد کرده است که امروزه میبینیم. جو زمین از دیاکسید کربن غالب، به نیتروژن و اکسیژن تغییر کرده است. حتی شوری اقیانوسها نیز به مرور زمان تغییر کرده است. این تغییرات، سرنخهایی را در مورد چگونگی آغاز زندگی ارائه دادهاند.
مواد رسانا در هسته زمین، میدان مغناطیسی را ایجاد میکنند که سیاره ما را احاطه کرده است. میدان مغناطیسی از ما در برابر بادهای خورشیدی محافظت میکنند که بر جو زمین میوزند. برخی از ذرات خورشیدی به صورت بیضرر به سمت قطبها منحرف میشوند و در آنجا شفقهای قطبی را تشکیل میدهند.
این ویژگیهایی که زمین را منحصربهفرد میکنند یا ترکیبی از آنها، برای ایجاد حیات و حفظ کردن آن ضروری هستند. برخی از اولین شواهد حاکی از وجود حیات بر روی زمین، «استروماتولیتها» (Stromatolite) هستند؛ تپههایی با مواد فسیلی که توسط ارگانیسمهای اولیه ایجاد شدهاند. این موجودات دیاکسید کربن را مصرف کردند و اکسیژن را انتشار دادند. این کار، اکسیژن را طی میلیاردها سال در جو زمین ایجاد کرد و زندگی که با اکسیژن رشد میکرد، تکامل یافت.
به رغم این واقعیت که هنوز حیات بیرون از زمین پیدا نشده است، دانشمندان همچنان به جستوجوی آن ادامه میدهند و ماموریتهای فضایی بسیاری را در جهت رسیدن به این هدف آغاز میکنند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل انرژی خورشیدی دی اکسید کربن نشان داده اند مرور زمان غول های گازی منظومه شمسی تا سال ۲۰۵۰ سیاره دیگر وجود ندارد برای زندگی مشابه زمین سیاره زهره مواد معدنی قابل سکونت قمر اروپا تشکیل شده سکونت روی فوران ها سیاره ها انسان ها روی زمین روی مریخ شده اند ابر ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۷۴۳۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری جذاب و پرتنش که باید ببینید
فیلمهای جنگی دیستوپیایی یا پادآرمانشهری به ژانری از فیلمهای تخیلی اشاره میکنند که در آن بخش سنگینی از داستان بر جنگ یا شورش متمرکز است. چارچوب زمانی این داستانها همیشه پس از اینکه نوعی از آخرالزمان زمین را به مکانی بسیار خصمانهتر از گذشته تبدیل کرده است رخ میدهد. صادقانه بگوییم که ژانر جنگی دیستوپیایی یک ژانر رایج نیست، اما در عین حال مفهوم جالبی است. در واقع، اکثر فیلمهایی که در این دسته قرار میگیرند، احتمالاً متعلق به این ژانر دیده نمیشوند.
به گزارش روزیاتو، با انتشار اخیر فیلم جنگ داخلی یا Civil War، این ژانر کمی بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. بدین ترتیب این ژانر برای مدتی در ذهن مردم تازه خواهد بود و تعدادی فیلم برای انتخاب وجود خواهد داشت که از همین ژانر میآیند. از آنجایی که این ژانر اساساً یک ژانر علمی تخیلی است، بسیاری از این فیلمها دارای پیچشهای منحصربهفردی هستند، اگرچه برخی از آنها میتوانند پایه در واقعیت گرایی داشته باشند. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری بسیار جذاب و دیدنی آشنا کنیم که قطعاً از تماشایشان لذت خواهید برد.
۱۰- Civil War (۲۰۲۴)
فیلم جنگ داخلی که اخیراً اکران شده است، به لطف داستان جالب و کیفیت فوقالعادهاش، در باکس آفیس بسیار موفق بوده است. این فیلم توسط کمپانی A۲۴ توزیع شده است، شرکتی که فهرستی چشمگیری از فیلمها را منتشر کرده است. این فیلم داستان بازماندگان یک جنگ داخلی دوم و مدرن در ایالات متحده را دنبال میکند. جنگ بین دولت کنونی ایالات متحده و گروههای جداییطلب مختلف که همگی به دلایل مختلف مایل به خارج شدن از ایالات متحده هستند، در گرفته است.
این جنگ داخلی، آمریکا را بهدشتی از ویرانی با پناهگاههای بسیار اندک تبدیل کرده است. بازماندگان، که عمدتاً گروهی از روزنامه نگاران هستند، تماشاگران بی گناهی هستند که در میانه این درگیری ویرانگر گرفتار شده اند. داستان فیلم جنگ داخلی توسط کرستن دانست رهبری میشود، بازیگری که نقش یک روزنامهنگار مستند کننده جنگ را بازی میکند و بازیگرانی مانند نیک آفرمن، واگنر مورا، و کیلی اسپانی و دیگران نقشهای مکمل را دارند. اگر از طرفداران فیلمهای دیستوپیایی یا فیلمهای جنگی (یا هر دو) هستید، بهتر است هر چه زودتر به تماشای این فیلم بنشنید، زیرا از آن دسته فیلمهایی نیست که بخواهید از دستش بدهید.
۹- World War Z (۲۰۱۳)
تعداد بیشماری فیلم زامبی وجود دارد، اما تعداد کمی از آنها تا به حال از نظر مقیاس و حجم ویرانی با جنگ جهانی زد برابری کردهاند. همانطور که از عنوان آن پیداست، زامبیهای این فیلم واقعاً تمام دنیا را در اختیار گرفتهاند و انسانها را وادار میکنند که برای زنده ماندن جنگی تمام عیار را علیه آنها آغاز کنند. به طور معمول، فیلمهای زامبی به یک شهرک یا شهر محدود میشوند، اما World War Z نشان میدهد که همهگیری زامبیها چه تاثیر ویرانگری بر کل جهان خواهد گذاشت.
زامبیها از نظر عددی قدرت دارند، که بر هر مقدار قدرت آتشی که انسانها میتوانند داشته باشند، غلبه میکند. تدابیر دفاعی و احتیاطی که انسانها برای مبارزه با مبتلایان ایجاد میکنند، خیلی زود کارآمدی شان را از دست میدهند، زیرا در مقابل گلههای زامبیها موانعی کوچک به نظر میرسند. با بازی برد پیت در نقش یک مقام سازمان ملل که در جستجوی درمان این ویروس است، قبل از اینکه این فاجعه سیاره زمین را نابود کند، جنگ جهانی زد نه تنها یک فیلم برجسته در ژانر زامبی است، بلکه یک فیلم جنگی پادآرمانشهری فوق العاده و دیدنی نیز هست، جایی که انسانها برای نجات جان خود در برابر ارتش واقعی مردگان میجنگند.
۸- Elysium (۲۰۱۳)
در فیلم Elysium به کارگردانی نیل بلومکمپ با بازی مت دیمون، جنگ بین ثروتمندان و فقرا در گرفته است. در این دنیای تیره و تار، بیشتر زمین به دلیل دخالت انسان به محیطی کثیف و آلوده تبدیل شده است. یک درصد از نخبگان زمین به Elysium پناه میبرند، یک ایستگاه فضایی عظیم با جوی مصنوعی، چمنزارهای سرسبز و محیطهای زیبا، و امکانات بهداشتی درجه یک که میتواند فوراً هر بیماری را درمان کند. زمانی که مکس دا کوستا (دیمون)، به دلیل یک حادثه در محل کار در معرض تشعشعات هستهای قرار میگیرد، پنج روز به او فرصت زندگی داده میشود.
او که چاره دیگری نمیبیند، تصمیم میگیرد به جنگ Elysium برود تا بتواند مراقبتهای پزشکی مورد نیاز برای زنده ماندن را دریافت کند. از بخت بد او، این ایده جدیدی نیست، زیرا بسیاری دیگر نیز قبلاً همین کار را کرده و در نهایت در این مسیر کشته شده اند. در حالی که Elysium در مقایسه با اولین فیلم بلند بلومکمپ، District ۹، اعتبار و کیفیت زیادی ندارد، اما همچنان به عنوان یک فیلم اکشن عالی با جلوههای بصری منحصر به فرد و بازیهای استثنایی بازیگرانش قابل توجه است. همچنین این فیلم برخی از معضلات اجتماعی بسیار واقعی را بررسی میکند که شامل شکاف بین طبقات پایین و بالا است که تنشهای درون این فیلم دیستوپیایی را تشدید میکند.
۷- Oblivion (۲۰۱۳)
داستان فیلم فراموشی پس از حمله بیگانگان به زمین رخ میدهد. دولتهای جهان ترجیح میدهند از سلاحهای هستهای برای از بین بردن آنها استفاده کنند. با این حال، این اقدام زمین را غیر قابل سکونت میکند. بشریت به ایستگاههای فضایی که به دور سیاره میچرخند پناه میبرد. چند نفر منتخب وظیفه دارند که در زمین بمانند و مطمئن شوند که پهپادهایی که از مزارع آبی محافظت میکنند بدون مشکل کار میکنند و توسط بیگانگانی که هنوز در آنجا زندگی میکنند مورد حمله قرار نمیگیرند. یکی از این معدود افراد، جک با بازی تام کروز است.
فراموشی فیلمی است که برای درک کامل آن به بیش از یک بار تماشا نیاز دارد، زیرا با ادامه ماجرا، همه چیز کمتر ساده و سرراست میشود. روایت و فرضیه گیج کننده فیلم به آن کمک کرد تا در میان دیگر فیلمهای علمی تخیلی متمایز شود و جلوههای بصری و طراحی صدای آن نیز کاملاً بی نقص بودند. متأسفانه، در کلکسیون پرفروشهای تابستانی در سال ۲۰۱۳، این فیلم کمتر مورد توجه قرار گرفت. اگرچه ممکن است توجهی را که شایسته آن بوده به خود جلب نکرده باشد، اما فراموشی یک فیلم جنگی دیستوپیایی عالی است که قطعاً جایگاه خود را در میان بزرگان این ژانر به دست آورده است.
۶- Spectral (۲۰۱۶)
Spectral یک فیلم جنگی دیستوپیایی فوق العاده دست کم گرفته شده است که توسط نتفلیکس منتشر شد. داستان این فیلم در آینده رخ میدهد، جایی که یک جنگ داخلی کشور کوچک اروپای شرقی مولداوی را ویران میکند، و سربازان حاضر در این درگیری نه تنها خود را در حال مبارزه با سربازان دیگر، بلکه با موجودات شبح وار و نامرئی میبینند. ماهیت دقیق این موجودات در ابتدای فیلم به شکل یک راز و ناشناخته است، که ذهن مخاطبان را درگیر میکند، در این فکر که در ادامه چه اتفاقی میافتد یا بعداً چه افشاگری بزرگی رخ خواهد داد.
جدا از این روایت تازه در ژانر جنگی پادآرمانشهری، این فیلم همچنین دارای ویژگیهای بصری علمی تخیلی خاص اواسط دهه ۲۰۱۰، همراه با سلاحهای جدید بسیار جالبی است که قبلاً در سینما دیده نشده بود. این فیلم به چهار زبان مختلف از جمله انگلیسی، روسی، رومانیایی و اسلوونیایی موجود است. علیرغم ریشههای اروپایی اش، بازیگران برجسته هالیوودی زیادی در آن حضور دارند و جیمز بج دیل نقش اصلی را بازی میکند. این یک فیلم جنگی دیستوپیایی است که دشمنی را معرفی میکند که معمولاً در این ژانر مورد بررسی قرار نمیگیرد، و این یکی از چیزهایی است که آن را جدا از اکشن فوق العاده اش سرگرمکننده میکند.
۵- The Hunger Games: Mockingjay — Part ۲ (۲۰۱۵)دنیای دیستوپیایی بازیهای گرسنگی مملو از دولتهای اقتدارگرایی است که مجموعهای از مناطق را تحت کنترل دارند، دولتهایی که شهروندان جوان خود را مجبور میکنند تا هر سال در یک نبرد بقا تا پای مرگ با هم رقابت کنند، در ازای ارائه مقدار زیادی غذا، که کمیاب شده است. این سیستم، به وضوح کاملاً مضحک است. دولت به وضوح غذای کافی برای تغذیه مناسب همه را دارد، اما عامدانه تصمیم میگیرند که این کار را نکنند. با پی بردن به این موضوع، گروهی از نوجوانان و جوانان به رهبری کتنیس اوردین (جنیفر لارنس) مصمم هستند که این رویه را متوقف کنند.
این شورش، که در جهان فیلم به عنوان شورش دوم شناخته میشود، در طول فیلم ماقبل آخر این فرنچایز به اوج خود میرسد، اما در فیلم پایانی، بازیهای گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲، به یک پایان رضایت بخش میرسد. با استفاده از هر سلاحی که میتوانند در اختیار داشته باشند، همراه با مهارتهایی که در طول بازیهای گرسنگی به دست آورده اند، شورشیهای شجاع یک جنگ مقدس علیه دولت سرکوبگر را راه اندازی میکنند. این فیلمی است که به لطف موفقیت فیلمهای قبلی و موفقیت کتابهای اصلی سوزان کالینز، در زمان اکران خود سر و صدای زیادی به پا کرد. این فیلم به یکی از عناصر اصلی فرهنگ عامه جوانان تبدیل شده است و تقریباً مترادف با حال و هوای سینما در اواسط دهه ۲۰۱۰ است. کل این سه گانه دارای اکشن، روابط عاشقانه، خط داستانی و پایان بندیهای خارق العاده و رضایت بخش است.
۴- Edge of Tomorrow (۲۰۱۴)Edge of Tomorrow علیرغم کمپینهای تبلیغاتی نه چندان کافی خود، ثابت کرد که فیلمی شگفتانگیز است که دارای جلوههای بصری باورنکردنی و خط داستانی پیچیده با فرمت حلقه زمانی است. این یکی دیگر از فیلمهای جنگ دیستوپیایی با بازی تام کروز است، اما این بار او نقش ویلیام کیج را بازی میکند، یک مقام نظامی که ناخواسته وارد نبرد در خط مقدم با موجودات فرازمینی میشود. عدم تجربه رزمی او منجر به مرگش میشود. نکته امیدوار کننده این است که هر بار که ویلیام میمیرد، دوباره زنده میشود، به صبح روزی که مرده است برمی گردد، و مجبور میشود بارها و بارها همان روز را زندگی کند تا اینکه همه چیز طبق نقشه پیش برود.
امیلی بلانت، که نقش یک سرباز دیگر را نیز بازی میکند، به طرز ماهرانهای نقش مکمل در کنار کروز را بازی میکند، در شرایطی که بیگانگان به زمین حمله میکنند تا جایی که بیشتر سیاره زمین تقریباً نابود میشود. به سربازان لباسهای اسکلتی حجیم، اما قدرتمندی داده میشود که نه تنها باحال به نظر میرسند، بلکه واقعاً به دنیای فیلم نیز چیزی اضافه میکنند. همچنین Edge of Tomorrow که با نام Live. Die. Repeat. نیز شناخته میشود، یک داستان قوی علمی تخیلی است، با نقدهای عالی که بازی، اکشن و خط داستانی تامل برانگیزش را ستایش میکردند.
۳- The Matrix (۱۹۹۹)ماتریکس و دنبالههای بعدی آن در آینده رخ میدهند، زمانی که ماشینها بر جامعه بشری تسلط پیدا کرده اند. سپس بخش خودآگاهی مغز انسان بر روی یک برنامه کامپیوتری به نام ماتریکس آپلود میشود، جایی که آنها میتوانند در دنیایی بسیار شبیه به دنیایی که قبلاً میشناختند زندگی کنند. در همین حال، ماشینها انسانها را برای برداشت انرژی بیوالکتریک شان زندانی میکنند. هکر نئو با بازی کیانو ریوز محبوب، سرانجام حقیقت ماتریکس را کشف میکند و تصمیم میگیرد تا علیه ماشینها اعلان جنگ کند تا بشریت را آزاد کرده و سیاره خود را پس بگیرد.
فیلم اورجینال یک فیلم کلاسیک است که نیازی به معرفی ندارد. فیلمهای بعدی همگی از نظر کیفیت متفاوت بودند، اما در آن زمان، پدیدههای فرهنگی عظیمی به شمار میرفتند. حتی ۲۵ سال بعد، فیلم اورجینال ماتریکس به عنوان نقطه عطفی در فیلمهای جنگی دیستوپیایی و فیلمهای علمی تخیلی شناخته میشود که با استفاده از انواع تکنیکهای انقلابی برای جلوههای بصری و داستانش، بسیار تاثیرگذار بود. ماتریکس شبیه هیچ چیز دیگری در ژانر خود نبود و هنوز هم چنین است. اگر به داستانهای علمی تخیلی علاقه دارید، این فیلم را حتما ببینید.
۲- War for the Planet of the Apes (۲۰۱۷)پایان سهگانه سیاره میمونها در قرن بیست و یکم نتیجهای بسیار رضایتبخش برای یک پروژه بلندپروازانه، هرچند به خوبی اجرا شده بود. این سه گانه که با Rise of the Planet of the Apes در سال ۲۰۱۱ آغاز میشود، افول تمدن بشری و قیام میمونها را به تصویر میکشد، میمونهایی که یاد میگیرند مانند انسان صحبت کنند، همچنین اسب سواری کرده و از سلاح استفاده میکنند. آنها نیز مانند پسرعموهای انسانی خود، ظرفیت اعلان جنگ را توسعه میدهند. با شروع از سپیده دم سیارههای میمونها در سال ۲۰۱۴، میمونها نه تنها علیه انسانهایی که برای مدت طولانی به آنها ظلم کردهاند، بلکه علیه خودشان نیز اعلان جنگ کرده اند.
برخی از میمونها معتقدند که باید یاد بگیرند که با انسانهایی که به آنها ظلم کردهاند کار کنند، در حالی که برخی دیگر انسانها را بهعنوان نیروی تهدیدکنندهای میبینند که باید به میمونها اجازه دهند راه خودشان را رفته و زندگی کاملاً مستقلی داشته باشند. گروه دوم توسط سزار رهبری میشود، که اندی سرکیس در یکی از نقشهای موشن کپچر خود نقشش را بازی میکند. این خط داستانی است که در جنگ برای سیاره میمونها به اوج خود میرسد، فیلمی که از ابتدا تا انتها یک تجربه تماشای هیجان انگیز است که در آن سزار میمونها را به جایی میبرد که بتوانند در آرامش زندگی کنند. این فیلم احساسی، پر اکشن و فلسفی نیز هست، زیرا مخاطب را وادار میکند با اخلاقیات خود و طرز تلقی ما از خود در قلمرو حیوانات روبرو شود.
۱- Threads (۱۹۸۴)
Threads فیلمی است که زندگی شما را تغییر خواهد داد. این فیلم شما را به روشهایی که اصلاً فکرش را هم نمیکردید زخمی خواهد کرد. با این حال، هنوز هم یک فیلم عالی است. این فیلم تلویزیونی توسط بیبیسی تولید شده و نشان میدهد که اگر بریتانیا وارد یک جنگ هستهای شود، چه اتفاقی میافتد. جلوههای بصری این فیلم چیزی جز «ترسناک» نیست و موقعیتهای وحشتناکی را مستقیماً از کابوسهای تماشاگران در مورد یک بحران هستهای به تصویر میکشد. شاید دلیل ترسناک بودن شدید این فیلم این باشد که در زمان انتشارش در طول جنگ سرد، این سناریو کاملاً قابل انتظار و ممکن بود.
در این فیلم، جنگی بین قدرتهای شرقی و غربی در میگیرد که در نهایت به جنگ هستهای منجر میشود. تشدید درگیریهای هستهای به بخش اعظم حیات در سیاره زمین پایان میدهد. این تصویر که بازماندگان برای تامین مایحتاج دست به کارهای هولناکی میزنند در حالی که یاد میگیرند در محیطی زندگی کنند که هرگز قبل از آن تجربه اش نکرده بودند بسیار تکان دهنده است. شگفت انگیز است که این فیلم با چنین بودجه محدودی چنین تاثیرگذار بوده است. این فیلم توانست بیهودگی بقا در یک زمین لم یزرع بمباران هستهای شده را در حالی که بازماندگان باید با عواقب زیست محیطی و اقلیمی ناخوشایند ناشی از آن روبرو شوند، به تصویر بکشد. Threads فیلمی است که هرگز نباید فراموش شود، زیرا به عنوان هشداری در مورد خطرات جنگ هستهای عمل میکند.